سلام..خداقوت…واقعا یادداشت جالبی بود هرچندسالهاست که بااین درد آشناهستیم سالهاست که نظام و سیستم اداری دچار این روابط و باند بازی ها شده و تاوانش را فقط مردم پس داده اند قطعا اگرالان اسمی از کسی بیاورید دهها وصدهانفراز شمارا مواخذه خواهند کرد اما حقیقت را نمیشود کتمان کرد در دوسال گذشته بیش از ۸۰درصد فرمانداران و معاون هایشان وبخشداران غیر سازمانی وناکاربلد بودند بیش از ۸۰درصد مدیران ستادی دراستانداری غیرسازمانی و بدون هیچگونه تخصص و سوابق مدیریتی مرتبطی وفقط وفقط براساس روابط براین مناصب جلوس کردند…اابته تابوده همین بوده وربطی به دولتهاندارد والا ماشاالله شعار و حرف در پیروی از فرمایشات مقام معظم رهبری و در رهرو بودن راه شهدا به دفعات گفته شده وچه بسا از نظر ظاهر وفیگور بچه ولایی بودن گوی سبقت راهم از خیلی دلسوختگان ربوده اند اما درواقع حرص و طمع پست وعشق مدیریت و سیاه نمودن رزومه شغلی آنهم به هرقیمتی برایشان از نان شب واجب تر است…اما کو گوش شنوا..ومظلوم ترازهمیشه مردم فهیم استان که هنوز در باور لاف های سیاسی این مدیران نماهاهستند.از ماست که برماست
سایه فامیل زادهای بی تخصص برمناصب مدیریتی استان
اختصاصی جارستان:پرسنل اصلی سازمانها با قهر اداری از این گونه انتصابات قومی و قبیلهای آقازاده و داماد زادهها که از بدنه سازمان نیستند و بصورت مامور میآیند، انتقاد خود را به این انتخابها نشان میدهند.
شهید مصطفی چمران:
میگویند تقوا از تخصص لازمتر است آن را میپذیرم؛ اما می گویم «آن کس که تخصص ندارد و کاری را میپذیرد، بیتقواست».
پیش مقدمه با این موضوع مطرح می شود که در سالهایی که گذشت به تخصص به چه صورت و چگونه نگریسته شده است؟ آیا ضوابط بر روابط حاکم بوده؟ آیا بکارگیری افراد در مناصب مدیریتی براساس سواد علمی ، ساختار اداری ،تجربه پلکانی و شایستگی های مدیریتی بوده یا براساس روابط و عدول از سیر طبیعی و نظامند انتخاب مدیران متناسب با فرهنگ سازمانیست ؟!
سوالی که مطرح است چرا نخبگان عام و خاص به این باور رسیده اند که بعد هر دوره جریانات سیاسی مدیران عالی سازمانها جهت ابقا و گسترش حوزه نفوذ به دنبال رفقای سیاسی خود بوده و بدون در نظر گرفتن تناسب افرد با اهداف و فرهنگ سازمانی، نسبت به گماردن آنها برای مدیریتهای پایه ،میانی و عالی اقدام مینمایند که نه تنها این گونه انتخاب ها به سیستم کمکی نکرده بلکه موجب تخریب درون سازمانی بدلیل عدم توجه به شایستگی های مدیریتی و قابلیت های مورد انتظار از یک سو و از سوی دیگر کاهش انگیزه کارشناسان شاغل سازمان را درپی داشته است.
افرادی که بدور از هرگونه تخصص علمی و عملی با حکمرانی های غیر اصولی و اتخاذ تصمیمات شتابزاده و مغایر با اصول مدیریت و صرفا سلیقه شخصی باعث لطمات جبران ناپذیر در سازمانها شده وعلاوه بر بی انگیزگی نیروهای زیردست درون سازمانی که دانش و تجربیاتی بس با ارزش در کوله بار دارند ، حاصل تکرار آزمون و خطا و پر اشتباه انتصابات ناکارآمدی به حساب می آیند که بهای این مدیران اشتباهی ! همواره پس رفت منافع به حق سیستم ، نظام و مردم است !
از این رو با نگاهی کلی یکی از ارکان اصلی حکمرانی دولت را میتوان وزارت کشور معرفی کرد که بعنوان سازمان اصلی در راس دستگاه مجریه بعنوان نماد عالی دولت می بایست به هدایت، هماهنگی و تصمیم سازی سایر دستگاه های اقدام نماید. دستگاهی با رویکرد سیاسی ، اجتماعی که بدور از هرگونه سمت وسو با نگاه اجتماعی به پدیده ها بپردازد.
اما آن چیزی که مشاهده شده است؛ این سازمان با کار ویژه های گوناگون که برعهده دارداعم از راهبری سایر سازمان ها وغیره از درون تهی شده است .
حال چرایی این تهی شدن چیست ؟!ساختاری عریض و طویلی که با نیروهای کارآزموده و متخصص، چگونه به این حال دچار شده است؟ و نتیجه این بیهودگی در تصمیم سازی های موثر در جامعه چگونه نمود عینی خواهد داشت ؟.
در پس بررسی ها همچنان که بر همگان مشهود می باشد، بکارگیری افراد غیرمتخصص بعنوان مدیران تصمیم ساز و استفاده از مدیران برون سازمانی در سطح عالی این سازمان ، عامل اصلی ازهم گسستگی در تارپود این ساختار میباشد. افرادی که در سوابق خود حتی یک روز سبقه اجرایی نداشته و با مشکلات عینی اجتماعی و چالش های بزرگی روبرو هستند وازسوی دیگر پرسنل اصلی این سازمان با قهر اداری ازاین گونه انتصابات قومی و قبیله ای … آقازاده و داماد زاده ها، انتقاد خود را به این انتخابها نشان میدهند. اما آنچه حائز اهمیت است در انتخاب این افراد بی تخصص روابط همیشه حاکم بر ضوابط ساختاری بوده ولاجرم به این نیتجه میرسیم برای نجات ساختار اداری و اصول سازمانی باید به شیوه و نوع انتخاب افراد رویکرد سازمانی را در پیش گرفت .
درمجموع در روزهای آینده به سوابق اجرایی افراد منصوب شده در راس دستگاههای مدیریتی در استان خواهیم پرداخت و قطعا ذهن باز مخاطبین بهترین قاضی خواهد بود.
چرا که تاریخ نشان داده است انحطاط در سایه مدیران ضعیف به بار نشسته وانحراف دولتها بواسطه این فرمول را بارها به خود دیده که:
از میان مردم آن سرزمین، آنها را که نمیفهمند و کمسوادند، به کارهای بزرگ بگمار. آنها که میفهمند و باسوادند به کارهای کوچک و پست بگمار… فهمیدهها و باسوادها هم یا به سرزمینهای دیگر کوچ میکنند یا خسته و سرخورده، عمر خود را تا لحظه مرگ، در گوشهای از آن سرزمین در انزوا سپری خواهند کرد…».
برچسب ها :آقازاده ها ، جارستان ، خبر رشت ، خبر گیلان ، رشت ، رشت_سحرخیزفومنی ، سحرخیز_رشت ، سحرخیز_وکیل ، علیرضا_سحرخیز ، فامیل زاده ها ، گیلان ، مناصب مدیریتی ، وکیل_سحرخیز ، وکیل_علیرضا_سحرخیز
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۱